نقاشی زیبای خداوند ؛ بهاری ترین لحظه عمرم اینجاست .
بمــــــناســــبت اولــــــیــن ســــــــالگــــرد تــــــولد نــــــــــور دیــــــــــده ام ، « یــــــــــسری » سلام یسری جان ؛ سلام بر تو ، شکوفه به بار نشسته ام ؛ سلام بر تو ، اشتیاق شبهای بی ستاره ام ؛ سلام بر تو ، دختر زیبای من ؛ سلام بر تو که بر بلندای بیست و چهارمین روز از آخرین ماه سال ایستاده ای ؛ سلام ؛ امروز که چشمانم را می گشایم ، صدای چکاوکها رسیدن بهار را نوید می دهند ، آمدن کسی یا چیزی را ، نمی دانم و فقط در چشمهای ناباورِیک سرگردانِ دلتنگ ، کسی رامی بینم که از جنس خودم است و من عاشقانه دوستش دارم . در این روز رو...
نویسنده :
بابای یسری جان
7:33