یسری جانیسری جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
امیر یاسین جانامیر یاسین جان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

یسری ، دختر خوش قدم

این سه روز فراقت یا فراغت

1392/3/2 13:14
832 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یسری جان ؛

در حالی برایت چهلمین دلنوشته ام را می نویسم که دیر وقتیست چله نشین چشمان غماز تو شده ام و این حال مرا خوب می کند حتی خوب تر از همیشه و درست مثل همان روزهای اولی که تو را دیدم ، سخت مشتاق داشتن دستان گرم تو هستم .

دستانی که روزهای سخت بی قرارم را آرام می کند .  دستانی که دلم می خواهد بر روی چشمانم بگذارم تا دنیا به سکوت نفسهایت فرو رود .

دختر عزیزم ؛

زمان به وقت چشمان منتظرم ، دوم خرداد سال ١٣٩٢ شمسی و به عبارتی دیگر دوازدهم رجب المرجب سال ١٤٣٤ قمری است . و نشانی دقیق ترش آنکه ، امشب شب میلاد فخر کائنات جهان ، الگوی شجاعت و شهامت ، حضرت علی (ع) است . و چه زیبا به نام « پدر» نامگذاری گشته است .

مطمئن هستم معنای زیبای پدر را می دانی .

پدرهمان کسی است که تلاش می کند تا یک زندگی آرام ، مثل آرامش یک خواب بلند برایت بسازد، و یک زندگی شیرین مثل شیرینی یک روز قشنگ را برایت خلق کند .

پدر همان کسی است که حتی وقتی بزرگتر می شوی می خواهی کودکی باشی تا به هر بهانه ای به آغوش غمخوارش پناه ببری و بجای آنکه بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ، آسوده اشک بریزی .

پدر کسی است که وقتی خسته و درمانده از سر کارش می آید از دیدنت ذوق می کند و با لبخندی عاشقانه ، دستی برایت تکان می دهد و تو را به آغوش خودش فرا می خواند .

و پدر کسی است که امروز ، به زعم داشتن تو می توانم با خیالی آسوده و از صمیم قلبم او را بیشتر از قبل دوست داشته باشم و بر دستان زحمتکشش بوسه ای جانانه بزنم و قدردان زحمات بی دریغش باشم .

عزیز دردانه بابا ؛

از همین شب و روزهای دوست داشتنی و کم نظیر و به پاس بخت و اقبال بلندم چند روزی را در کنار تو نخواهم بود ! و در جایی دیگر به امید استجابت دعاهایمان چشم به درگاهش می دوزم .

و بهتر بگویم ، بعد از سالیان سال تلاش ، امسال این توفیق را دارم که در ایام البیض ماه رجب معتکف درگاه الهی شوم و به امید گوشه چشم و عنایتی دل از همه چیز و همه کس بردارم .

لیکن مجبور به ترک تو هستم ، نگرانی زیادی ندارم و تنها یک آرزو دارم .

و آن اینکه امیدوارم در این ایام ، همچون همیشه دختری ساکت و آرام باشی و در فراقتمان صبر و تحمل پیشه کنی – انشاءالله –

و سخنی با همسر فداکارم؛

شیما سادات عزیزم ؛

امروز روز دیگریست از همان روزهای پرگذشت تو ، که بخاطر من و برای آرامش دخترمان از حضور مسجلت در این مراسم معنوی گذشت کردی و مهربانی را در حقم تمام کردی .

نمی دانم سال دیگر و سالیان آینده ، باز هم قرعه به نام من و تو  بیفتد یا نه ، اما ایمان دارم تویی که معتکف خانه می شوی و منی که معتکف مسجد گوهرشاد بارگاه ملکوتی حضرت رضا (ع) خواهم بود ، هر دو به یک مقدار سهم می بریم ، چه بسا تو بیشتر .

 و کلام آخر ؛

همسر مهربانم و دختر دوست داشتنی ام ؛

شاید سکوت میان کلامم باشید و دیده نشوید ، اما من شما را احساس می کنم ، شاید هیاهوی قلبم باشید و شنیده نشوید اما من شما را نفس می کشم ، شاید در دلم باشید و با لبی خاموش صدایتان کنم اما من شما را دوست دارم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان مریم
2 خرداد 92 7:32
روزتان مبارک


ممنونم
عمه حدیث خوشگله
3 خرداد 92 0:56
ولادت حضرت امیرالمومنان علی (ع)
و روز پدر، بر شما پـــــــــــــــــدر مهربان و فداکار مبااااااااااااااااااااااااارک


با سلام
متشکر و ممنونم که سر زدید
مامان امیر مهدی (سوده)
3 خرداد 92 9:21
ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و فرا رسیدن روز پدر راخدمت شما تبریک و تهنیت عرض میکنم . . .

سلام پدر بزرگوار درود فراوان بر شما و خوشا به سعادت شما بزرگ مرد مهربان و پدر نمونه.التماس دعای فراوان دارم.مامان عزیز یسری گلم شما هم خسته نباشید و تبریک میگویم به شما بابت داشتن خانواده ای شایسته .انشاالله کانون خانواده تان سرشار از عطر وجود اقا امام رضا(ع).

در دعاهایتان ما را از یاد نبرید.

با سلام و ادب

بسیار ممنونم که همواره خانواده ام و همچنین خودم را با کلامتان مورد لطف و تفقد قرار داده اید .

اگر لایق دعا کردن باشم برایتان ارزوی سلامتی و آرامش خاطر را آرزومندم

یا علی التماس دعا

مامان آراد(خاطره)
4 خرداد 92 1:07
بابای مهربون روزتون مبارک


ممنون و سپاسگذارم
مامان مهربان فاطمه
6 خرداد 92 0:38
سلام عليكم٠٠٠٠باباي خوب يسري ببخشيد كه مدتي نبودم و پيامي هم نگذاشتم٠٠٠٠ماشالله به يسري گل كه روز به روز زيباتر و خانمتر ميشه٠٠٠٠ممنون كه مي آييد و هستيد٠٠٠٠از طرف مهربان فاطمه ام هم إز شما تشكر ميكنم٠٠٠با تأخير روز زن و مادررا به همسرتان و روز مرد و پدر به حضرت عالي تبريك ميگويم٠٠٠٠مستدام و باعزت باشيد٠٠٠٠و من الله توفيق

با سلام
دیر آمدن شما را خرده ای نمی گیرم ،اما خوشحال می شوم که حضورتان همیشه مایه دلگرمیمان باشد .
در این ماه عزیز برایتان بهترینها را خواستارم.
یا علی - التماس دعا
نگار جون
7 خرداد 92 11:52
سلام عزیزم
وبلاگ یسری جون خیلی قشنگه خدا واست نگهش داره
خوشحال میشم به وبلاگ نینیه منم سر بزنی.با اجازه لینکت کردم


با سلام
انشاءالله
مامان محمدحسین
8 خرداد 92 12:50
سلام روزتون با تاخیر مبارک.

چه اتفاق جالبی ما نیز در این ایام مشهد بودیم. خوشا به سعادتون . هر دفعه که با در بسته مسجد گوهرشاد روبرو میشدیم موج غم رو تو نگاه همسرم میدیدم. التماس دعا




با سلام

ممنونم بابت تبریکتان

ناراحت نباشید، همینکه اقا شما را طلبیده است مطمئنا عنایت ویژه ای داشته است .

من نیز محتاج دعایتان هست

مامان امیر پسرسرما
9 خرداد 92 18:27
سلام
اعیادگذشته مبارک
قبول باشه ....خوش به سعادتتون
التماس دعا


با سلام
ممنونم و همچنین تبریک عرض می کنم
نایب الزیاره بودم و این بنده سراپا تقصیر دعا گویتان بوده ام
مامان محمدحسین
20 خرداد 92 8:35
سلام کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


با سلام بزودی آپدیت خواهم کرد
نگاری
20 خرداد 92 16:03
سلام بابای یسری کوچولو
فکر کردم دیگه وبلاگتونو آپ نمی کنین
چقدر بزرگ شده دختر کوچولوت
و طبق معمول چه دلنشین نوشتین
التماس دعا


ممنونم از این همه لطف شما
خیلی خوشحالم که بهمون سر زدید
محتاج دعایتان هستم
مامان امیر مهدی (سوده)
21 خرداد 92 10:44
سلام پدر بزرگوار وقتی به وبلاگ امیر مهدی امدم با خواندن نظرتان بسیار ناراحت شدم خدا نکنه دختر گلم بیمار باشه با تمام وجود سلامتی دختر عزیزم را از درگاه خداوند خواستارم.
اما...انچه دوباره من را عمیقا متاثر کرد احساسی بود که با خواندن مطلبتان در دلم ایجاد شد درود بر این همه عشق و احساس پاکتان به دختر نازنینتان!با تمام وجود عشق پاک و مادرانه تان را به دختر زیبایتان میستایم.واقعا عشق شما به دخترتان مادرانه است چون این همه احساس عمیق را همیشه خودم در دلم نسبت به امیر مهدی عزیزم داشته ام اما با این حال وقتی نوشته هایتان را میخوانم احساس میکنم عشق من نسبت به امیر عزیزم در مقابل این همه احساست پاک شما نسبت به یسری عزیز گم میشود .خداوند را به این ماه عزیز قسم میدهم که هیچگاه گرد غم بر چهره خانواده تان ننشیند و هیچگاه بیماری و غصه دلبندتان را نبینیند.انشااله خداوند منان یسری عزیز را شفا دهد و همیشه سالم باشد در زیر سایه پدر مهربان و مادر عزیزش.


سلام بنده را پذیرا باشید و از اینکه به وبلاگ یسری جان تشریف می آورید سپاسگذارم.
پیرو فرمایشاتتان بایستی عرض کنم ، شاید احساسات پاک مادرانه نتوان به خوبی و با زبان قلم بیان کرد ، اما مطمئن هستم تمامی مادران بیشتر از آنچه که عنوان می کنند ، به فرزندانشان علاقمند هستند و با مراجعه به وبلاگ امیر مهدی جان می توان فهمید که او از این قاعده مستثنی نیست و نخواهد بود
برایتان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم .
مامان امیر مهدی (سوده)
21 خرداد 92 10:47
یسری جان عزیزم این گلهای خوشبو رو برات میفرستم خاله تا زودتر خوب بشی گلم.



مرسی و از طرف یسری جان تشکر می کنم
مامان امیر مهدی (سوده)
22 خرداد 92 10:06
چندی پیش در اینترنت تصویر زیباترین کودک ایرانی زیر 5 سال را دیدم ناخوداگاه یاد یسری عزیز افتادم ....جای عکس زیبایش در این انتخاب خالی بود ...یسری گلم امیدوارم هر چه زودتر حالت خوب بشه فرشته قشنگم دوستت دارم عزیز خاله.


خیلی لطف دارید و همچنین برایتان سلامتی را آرزومندم
مامان سویل
22 خرداد 92 16:46



مرسی
مامان امیر مهدی (سوده)
23 خرداد 92 17:16
سلام پدر بزرگوار یسری عزیزم اگر مایل بودید لطفا شما هم در این نظر سنجی شرکت کنید برای خوانندگان افتخار است که از نظرات زیبایتان بهره مند شوند.با تشکر.


با سلام
موضوع بسیار خوبیست و سوژه جالبی می شود
و ممنونم که بنده را دعوت کردید .
نظر به اینکه چند روزی گرفتار هستم ، موکول می کنم بعد از این ایام که خدمت خواهم رسید .
مامان انوشه
24 خرداد 92 0:41
سلام نمي دونم دلم هواي گريه داشت يا مطالب بسيار زيباي شما و اهنگ پس زمينه دست بدست هم دادند تا اشكانم را جاري كنند ولي خيلي وقت بود كه متني كه از دل برامده باشدنخوانده بودم انقدر احساساتم را تحريك كرد كه ناگاه اشكهايم سرازير شد.انوشه مامان واقعا برايت متاسفم كه مثل بابا و مامان يسري براي تو نيستيم.


و خوش بحال شما كه چنين حوصله و وقتي را براي دلنوشته هاي خود صرف مي كنيد و براي يسري جان به يادگار مي گذاريد.خوش بحال هر سه شما و اميدوارم كانون خانواده اتان هميشه گرم و پاينده و پر از مهر و عطوفت و خير وبركت باشد


بسیار ممنونم که چنین تعریف نموده اید

اما این سخن را بارها گفته ام و تکرار می کنم که اگر پدر و یا مادری احساساتشان را به گونه های مختلف ابراز می کنند دلیل بر بی مهری آنها نیست ، بلکه این همان تفاوت انسانهاست و چه بسا مهر شما نسبت به انوشه جان بیشتر از آن چیزی باشد که من به دخترم دارم

مع الوصف برای جمع مهربان خانواده تان آرزوی سلامتی دارم

یا علی - التماس دعا






فرناز مامی علی
16 تیر 92 12:23
سلام بابای یسری جان ...کامنت شما رو توی وبلاگ پسرم دیدم و مشتاق شدم که سر بزنم چون تا بحال ندیده بودم پدری برای فرزندش وبلاگنویسی کنه معمولا مادرها دلنوشته مینویسن ...نوشته هاتون رو برای دخترک تحسین میکنم و امیدوارم روز به روز شاهد بالندگی و موفقیتش باشید .از نوشته هاتون اینطور برمیاد که اهل اعتکاف و اینا باشید .پس یعنی ی بچه مذهبی نابید ..امیدوارم خدا هر سه تو رو در پناه خودش محفوظ بداره ..


با سلام

خیلی خیلی ممنونم که دعوتم را قبول کردید و از حُسن عنایتتان نیز متشکرم.
خداوند بعد از سالها توفیق حضور در اعتکاف را نصیبم کرد که به شکرانه این نعمت چند خطی را برای دخترم نوشتم.
در خصوص مذهبی بودن هم می توانم بگویم « من خدا را دوست دارم ، همین »