همه چیز برای اعتراف مهیاست
سلام یسری گلم ؛
به قاب نگاهم خوش آمدی ، نگاهی که 16 ماهی است ، من را سرگردان کوچه های دلتگی ات کرده ، همان کوچه هایی که از میان دستان تو راهی سرزمین دلم می شود و مایه امید من به زندگیست .
از روزهایی برای تو می نویسم و مهمان تو هستم ، که خود مهمان خدایم .
در ماهی برایت می نویسم که عزیز و پر خاطره است ، ماهی که تمام آرزوهای کوچک و بزرگم در آن اجابت شده است .
رمضان برایم تنها یک ماه قمری نیست ، بلکه نوید یک زندگیست ، آغاز یک تپش است ، شروع مجدد حیات من در کالبدی تازه ، در جسمی نو و در نقشی دیگر .
من این ماه را دوست دارم ، طی سالیان متمادی حوائجم به برکت این ماه ممکن شده است و شیرین ترین و قایع زندگی ام در این ماه رخ داده است .
عزیز بابا ؛
می دانم در این سی روز ، درهای آسمان گشوده می شود و نور می ريزد از فراز و مهر ، و رحمت می بارد از آن روزنه های روشن بالای سر ، و خوب می دانم شبها چراغان میشود و نورباران و آفتاب مهربانتر میتابد ، و این را بهتر از همه می دانم که برکات این ماه در حق من تمام نشدنیست .
رمضان سالهای قبل را فراموش نمی کنم ، که هر کدام خبری خوش را برایم به همراه داشته اند و از خاطرم محو نمی شود رمضان 2 سال قبل را که خبر آمدنت دلیلی شد تا تنها ترین صیام باشم و فقط همسرم برای همراهی من در دل شب بیدار می شد و تمام صحبت هایمان درباره تو بود و برای تو بود .
دختر زیبای من ؛
این ماه ، ماهِ رحمت است ، ماهِ غفران است ، هرچه بخواهی خدا می دهد ، اما شرط دارد و اینکه باید قبل از هر چیز اعتراف کنی و بر زبان بیاوری آنچه را که در دل توست . این اعتراف تو را پاک می کند . تو را سبک می کند . دلت را بهاری می کند و « کوتاهی دستانت را به بلندی ستاره های اجابت می رساند ».
آخرین حرفم اینست ؛
در این شب ها که همه چیز برای اعتراف مهیاست ، وقتی سر می گذارم بر روی شانه های تو ، از صدای تپشهای قلبت آرامش می گیرم.
در این شب ها که همه چیز برای اعتراف مهیاست ، گاهی دلم می خواهد روبروی تو بنشینم و به صورتت نگاه کنم و گاهی هم دلم می خواهد بی دلیل ببوسمت تا دلم پرواز کند و اوج بگیرد .
در این شبهای اعتراف می خواهم بگویم ، دخترکم ؛
من نه چشمانی روشن دارم و نه دستانی ظریف ، نه پوستی شفاف دارم و نه موهایی طلایی ، اما دلی دارم که قلب درون آن بی هیچ عذر و بهانه ای برای تو می تپد ، هماهنگ کن چشمان مهربانت را با چشمان مغرورم ، که فقط برای نگاه شیرین تو سر تعظیم فرود می آورند و پلک بر هم می گذارند .