یسری جانیسری جان، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره
امیر یاسین جانامیر یاسین جان، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

یسری ، دختر خوش قدم

یادداشتی بر بیست و پنجم آذرماه

1392/9/24 16:10
1,155 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یسری جان؛

نمی دانم کی و کجا این جملات تکه پاره را می خوانی و حتی نمی دانم آیا چند باره مرورشان خواهی یا کرد یا نه ، شاید هم دلنوشته هایم مثل چایی سرد شده ای که خورده نمی شود ، دور ریخته شوند ، که اعتقاد دارم که اگر چنین کنی جفا کرده ای . جفا نه تنها در حق من ، بلکه در حق مامانت ، شیما سادات .

شاید این روزها متوجه نباشی و قدرت نقد کردن وقایع را نداشته باشی ، اما من با تمام وجودم لمس می کنم این ایامی را که برای من و برای تو زحمت می کشد . روزهایی که او صبح تا ظهر نقش پرستار را برای تو ایفا می کند و عصر تا شام نقش خانم خانه داری را که باید کارهای عقب افتاده اش را به سرانجام برساند برای من . او می خواهد غذایش باید بموقع آماده باشد ، نه شور باشد و نه بی نمک ، نه چرب باشد و نه بدون روغن ، نه خام باشد و نه سوخته . همه چیز در اعتدال باشد تا همسرش پس از یک روز کاری از خوردن آن خوراک لذت کافی و وافی را ببرد . دوست دارد خانه اش گرد و غباری نداشته باشد و دخترش در عین آراستگی باشد ، دلش می خواهد برای همسرش جذاب به نظر برسد و توجه او را جلب کند ودر کل تلاش می کند همه چیز با هم هماهنگ باشد ، تا مرد خانه اش به داشتن زنی چون او افتخار کند .

دختر عزیزتر از جانم ؛

اگر با صدای بلند فریاد بزنم من خوشبخت ترین مرد دنیا هستم ، اغراق نکرده ام . اگر در گوش دنیا بخوانم من ثروتمند ترین مرد عالم هستم گزافه نگفته ام ، اگر به گوش فلک برسانم که من موفق ترین مرد جهانم بیراهه نرفته ام ، چرا که همسرم ایده آل ترین همسر دنیاست . او کسی است که من را می فهمد ، من را درک می کند ، مونس روزهای سختم بوده و شریک موفقیتهای زندگی ام .

او نگفته هایم را می خواند ، نشنیده هایم را می گوید و ندیدهایم را برایم مجسم می کند .

اوست که وقتی صبحها سر کار می روم ، عاشقانه به بدرقه می آید و چاشتم را می دهد و می گوید به امان خدا مراقب خودت باش .

ظهرها که به خانه برمی گردم به سمتم می آید و رویم را می بوسد ، برای خوردن غذایی خوشمزه میهمانم می کند . با لباس های تمیز و اتو شده شخصیتم می دهد و از من یک مرد تمام عیار می سازد .

ناز نازی بابا ؛

شاید امشب بهترین فرصت باشد برای گفتن ناگفته هایی که خیلی وقتها نمی توانم بگویم . شاید اینجا مجالی باشد برای حرفهای دلم ، نه تنها برای تو بلکه برای همسرم شیما سادات عزیزم که وقتی در کنار من است خطوط تنهایی ام معنا ندارد و آن همان وقتی است که دستانم را می گیرد تا دلم از شوق داشتن او بلرزد  .

یسری ، دختر قشنگم و شیما سادات ، همسر عزیزم ؛

اگرگاهی لب تر می کنم و دوستت داشنتم را به روی خودم نمی آورم ، اگر گاهی مشغلات کاری ام فرصت بیشتر با هم بودن را می گیرد ، اگر گاهی بدخلق می شوم و نگرانتان می کنم ، اگر گاهی دلم برایتان تنگ می شود و کمتر ابرازش می کنم ، من را ببخشید که قلب نا قابلم برای شما می تپد .

راستی کاش می شد در پشت یک پلکم بنویسم شیما و در پشت دیگری یسری ، تا بدانید اگر روزی هم خفتم تا ابد نامتان بر روی چشمانم جای دارد .

 

پ ن :

این دلنوشته ام را پیشکش می کنم به شیما سادات عزیزم در شبی که به این نتیجه رسیده ام چه سرنوشت زیبایی دارم ، چه رویای شیرینی را واقعی می بینم  ، چه طعم خوشی از زندگی را مزه مزه می کنم ، در شب بیست و پنجم آذرماه نود و دو در شبی که او برای من زاده شده است ، در شب میلادش .

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان محمدحسین
24 آذر 92 18:06
پلک جهان می پريد فوووووووت ..... فووووووووت .... فوووووووت ..... فووووووووت ... فوووووووت .... بیا شعما رو فوت کن !!! تولدت مبارک !!! امروز با شکوهترین روز هستیست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارک http://www.up2.98ia.com/images/80195587913117443552.jpg
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام از تبریک به همسرم و تصویر ارسالی زیبایتان بسیار بسیار ممنونم .
مائده
24 آذر 92 20:26
مبااااارک باشههههههههههههه
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام مرررررررررررررررررررررررسی
***
24 آذر 92 20:30
واقعا زیبا بود تولد شمام مبارک مامانی مهربون ایشالا که سلامتی و دلخوشی در کنار خانواده ی پر مهرتون در پناه خدا روزی شما تا ابد باشه یه تشکر ویژه ام بخاطر اینکه تولدتون بهانه ای شد تا ماه بانو خانومو زودتر ببینیم به اندازه ی شما که نمیشه گفت ولی دوستش دارم بلا رو با اون زبونش
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام از طرف همسرم و دخترم از شما ممنونم ، مثل همیشه با نظرات قشنگتان دلگرممان کردید و این همه لطف شما نسبت به دخترم را قدردان هستم، کاش می توانستم این همه محبتتان را جبران کنم .
گل ابدی
24 آذر 92 22:29
به بهههههههههههههههههههههههه خوش به حال مامانی و دختری گلتون تولد مامان خانمی مبارک
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام متشکرم ار تبریکتان
مریم (یه دوست)
24 آذر 92 23:03
سلامی دوباره به این خانواده پر از عشق و محبت .خوشحالم که این دفعه زودتر پست جدید گذاشتین که از احوال یسری جان باخبر شویم و البته از تولد شیما سادات که بنده این روز رو بهشون تبریک میگم و امیدوارم سایشون سالیان سال بر سر یسری باشد.واین هم ناگفته نماند که شیماو یسری عزیز شماهم قدر چنین همسر وپدر رو بدوند که نعمت بزرگی هستن
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام من نیز به نوبه خودم ممنونم که به مانند ( یه دوست ) همچون همیشه با نظرات قشنگتان یاریمان فرموده اید .از تبریک صمیمانه تان به همسرم هم سپاسگذارم و همچنین تشکر ویژه ای دارم بابت عنایتی که به اینجانب دارید . تقدیم به شما با آرزوی سلامتی و موفقیت
***
24 آذر 92 23:05
گهگاهی که به حرم رضوی مشرف می شوید دعایمان فرمائید.
بابای یسری جان
پاسخ
محتاج دعاهای سبزتان که برخواسته از دل گره خورده با ضریح منور علی ابن موسی الرضا است هستم
مامانه بهار
25 آذر 92 16:37
امیدوارم در کنارهم تاهمیشه خوشبخت زندگی کنید.
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ممنونم ، ما هم برای شما آرزوی سلامتی را داریم
مریم (یه دوست)
25 آذر 92 19:55
خواهش میکنم این رو یک وظیفه میدانم تا با گذاشتن یک کامنت جویای حال شما و خانواده محترم باشم و همچنین اینکه شماهم مارو به عنوان یکی از پابوسان امام رضا فراموش نکنید وبرایمان همیشه و همه حال در حرم امام رضا نایب الزیاره باشینبااحترام
بابای یسری جان
پاسخ
گذاشتن یک کامنت را شاید لطف ندانید ، اما برای ما دنیایی از دلگرمی است و بواسطه آن ، دلنوشته های من برای دخترم رنگی واقعی تر به خود می گیرد . محتاج دعاهای قشنگتان هستم
مامان محمدحسین
25 آذر 92 22:27
سلام بابای یسری جان.. وبلاگ پسرم رو به تازگی آپ کردم... خوشحال میشم سری بهمون بزنین...
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ضمن تشکر از دعوتتان در اسرع وقت خدمت می رسم
مامان محمدحسین
26 آذر 92 10:24
ممنون که سر زدید...
بابای یسری جان
پاسخ
خواهش می کنم وظیفه بود
***
27 آذر 92 18:39
یسری گلم خاله امتحان دانشگاش شروع شده کارای مدرسه ام بیشتر وقتمو گرفته جانه خاله دعاکن امتحانامو خوب بدم با خودم عهد کردم این یک ماه مودم رو خاموش کنم چون با وجودش درس خوندن محاله دلم برات خیلی تنگ میشه ولی چاره ای نیست باید تحمل کنم. دعا یادت نره وا
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ناراحت هستیم که از همراهی با شما محروم می شویم ، اما مطمئنم دخترم با دستان کوچکش و دل بزرگش شما را فراموش نخواهدکرد با آرزوی موفقیت در امتحاناتتان
معصومه
27 آذر 92 20:25
مبارک باشه سالیان سال خوش باشید انشالله
بابای یسری جان
پاسخ
متشکرم ، برای شما هم آرزوی سلامتی داریم
متین
28 آذر 92 7:40
آرزو می کنم مثل شاهزاده وسیندرلای قصه ها سالیان سال در کنار هم خوشبخت زندگی کنیدتایسری جون مهربون هم به داشتن چنین پدر ومادری افتخار کنه،.... راستی به اندازه ای که جویای حال شما هستم ، به فامیل خودم سر نمی زنم.
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام متقابلا برای شما آرزوی خوشبختی می کنم و آرزوی عمری طولانی و سرشار از لحظات شاد را آرزومندم باعث افتخارمان است که دقایق زیبایتان را به ما اختصاص می دهید تقدیم یه شما
مامان محمدحسین
29 آذر 92 18:54
شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود. یلدایتان مبارک....
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام تشکر می کنم بابت قطعه قشنگی که برای مان نوشته اید و برایتان آرزوی بهترین ساعات و لحظات را دارم
مامان سارینا
30 آذر 92 1:03
شیما سادات عزیزمیلادت مبارک وگویند ازدامن زن مردبه معراج رسد حقیقت است وازکمالات شما پیداست
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ممنونم از شما واقعیت همین است که می فرمایید با آرزوی موفقیت برای شما
مامان سها
30 آذر 92 18:50
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران!
بابای یسری جان
پاسخ
برای شما آرزوی شب یلدایی زیبا و بیاد ماندنی دارم
مامان امیرپسرسرما
1 دی 92 23:15
شیماجان تولدت مبارک سالهای سال درکنارهمسرودخترگلت وخانواده گرامی جشن بگیری
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ممنونیم از محبتتان و ما نیز برای شما بهترینها را آرزومندیم
مامان فاطمه
7 دی 92 10:45
وااااااااااااااااااااااااای مثل همیشه عالی و تاثیر گذار خوش به حال شیما سادات تولدش با تاخیر مبارک خدا هردوشونو در کنار شما حفظ کنه پاینده و شاد باشید
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ممنونم از لطفتان ، همین که تبریک گفتید محبت فرمودید
مهسا مامان نورا
8 دی 92 21:30
شیما سادات خانوم تولدتون مبارک قدر این بابا و دختر رو بدونیا
بابای یسری جان
پاسخ
از طرف همسرم از شما متشکرم