یسری جانیسری جان، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره
امیر یاسین جانامیر یاسین جان، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

یسری ، دختر خوش قدم

باباها که فریاد نمی زنند

1393/9/30 20:17
1,048 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یسری جان :

اکنون که برای تو می نویسم قالی زندگیمان به آخرین شب پاییز سال نود و سه رسیده است .

پاییز هزار رنگی که با چله نشینی شب یلدا به پایان می رسد و جای خودش را به زمستانِ سردِ دوست داشتنی می دهد .

جابجایی پی در پی فصل ها و تغییر رنگ طبیعت چیزی نیست جز یک معجزه آسان ، از این فلسفه ساده تر نمی شود و در شگفتم که این موجود دوپا نه درسی می گیرد و نه تاملی می کند ، او نه بر نقش بی نظیر خاک تفکر می کند و نه با خاطره های آشنا همراه می شود ، چون فقط خودش را می بیند و بس

دختر گلم ؛

با این مقدمه می خواهم تو را آماده کنم برای روزهای سرد ، برای روزهایی که شاید جسمت سرد نباشد اما ممکن است دلت یخ بزند و به دنبال جایی بگردی تا دلسردیهایت را با دلگرمی معاوضه کنی . نمیدانم دلخوشی هایت را در کدام خانه قدیمی و یا روی کدامین تاقچه پیدا خواهی کرد اما آرزو دارم آن عطر بی حواس و یا آن عکس ناشناس تو را به شاخه گلی میهمان کند تا بخندد دلت ، نه بگرید چشمانت .

این آرزوی هر پدری است که دخترش را خوشبخت ببیند و آرامشی رویایی را برای او تصور کند

تحفه من ؛

بلند ترین شب سال را برای هم صحبتی با تو انتخاب کرده ام تا بلندترین ناگفته هایم را در سکوت تو بخوانم ، شاید روزی لازمت شد .

شاید خیلی وقتها گوشَت درد بگیرد از این همه بی صدایی ، از تظاهر بیزار شوی ، احساس کنی آنقدر دور شده ای که برگشتنت ممکن نیست ، وسعت زمین محدود شود و واژه ها رنگ تکرار پیدا کنند و در آخر دلت بشکند ، تازه آن وقت احساس می کنی قطعه ای از بهشت را لازم داری تا گوشه اي از آن بشينی ، زانوهايت را بغلت بگيری و يک دل سير گريه کنی .

آن هنگام دلنوشته های من مرهمی خواهد بود برای چشم انتظاری ات ، برای آنکه سرازیری زندگی تو را مکدر نسازد ، پچ پچ آدمها تو را در بی کسی محو نکند و باعث نشود که یکی یکدانه من آهی از ته دل بکشد.

نفس من ؛

دوست داشتم امشب کلماتی را برایت بیاورم که در، خَتم کودکی ات ، چراغ راهت باشد ، دوست داشتم در این شب طولانی تو را مُجاب کنم که تمام آن افکار مشوشی که ممکن است در بزرگسالی تو را به بازی بگیرد ، شاید این روزها دغدغه اصلی من باشند ، اما من مشکلاتم را خوب حل می کنم و شاید هم خوب دست و پنجه نرم می کنم !

و آخر کلامم اینکه ؛

وقتی تو را در آغوش دارم تمام دنیا از آنِ من است و زمانی که از من دور می شوی دنیایم محصور می شود به خیال با تو بودن . همان تصوراتی را می گویم که احساساتم را خیس ، چشمانم را نمناک و لحظات زندگی ام را ناب و دوست داشتنی  تر از قبل می کنند.

این روزها که شیرین زبانی ات را به رُخم می کشی ، وجودت به دستانم حرکت می دهد و به ذهنم کلمات .

دوست دارم ، تمام هوایی که تو در آن نفس می کشی را بو کنم تا رد کلامت به گوشم برسد ، تا حُرم نفسهایت آرامم کند

دوست دارم آن هنگام که مستحق فریادم چشم در چشمم بدوزی ، نگاه سنگینم را بفهمی ، نگذاری دلتنگی، دل نازکم کند و به هر بهانه کوچکی چانه ام بلرزد

اما نگرانم که انگشتانت را بر لبانم بگذاری ، و بگویی  هیس . . . !

« باباها که فریاد نمی زنند » !!

پسندها (15)

نظرات (16)

فایضه مامانه عسل
30 آذر 93 20:39
سلام خوبین ؟ مامان و بابای یسری جان به رای شما برای جشنواره نی نی وبلاگ نیاز دارم .... عکس کاردستی دخترم توی وبم هست برای رای دادن بهش.... لطفا و خواهشا عدد 4 رو به شماره 1000891010 اس کنین تا شانسمون برای برنده شدن بیشتر شه ممنون....
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ما نیز خوبیم و ممنون میشم کد 33 رو به 1000891010 پیامک کنین تا شانس ما هم برای برنده شدن بیشتر شود
عمه فروغ
30 آذر 93 23:11
سلام خوب هستيد؟يسري جون خوبه؟ يلداتون مبارک دلنوشتتون خيلي زيبا بود از خوندنش لذت بردم قلم زيبايي داريد اميدوارم هميشه يسري جون با خوبي و خوشي زندگي کنه و هيچ گاه اندوهگين نباشه
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام و تشکر از اینکه به وبلاگ دخترم سر می زنید و با نظراتتان خوشحالمان می کنید . برای شما روزهای شادی توام با موفقیت آرزومندم
مامان محمدحسین
1 دی 93 14:17
انقدر زیبا بود که برای خودم این متن رو به یادگار نگه میدارم.... البته با اجازه نویسنده محترم وبلاگ و خواننده اصلی آن یعنی یسری جان...
بابای یسری جان
پاسخ
استدعا می کنم ، اغراق نفرمایید ، آنقدر هم شاید خوب نباشد و این محبت شماست که اینگونه نشان می دهد
مامان (فاطمه ومعصومه)
1 دی 93 17:45
سلام علیکم آفرین به قلمتان...نه ! آفرین به احساس پدرانه تان که فقط نمی از یم آن بر نوک قلمتان می چکد و غوغا میکند. برای کسی که شاید فردا ها بخواند وشاید هم نخواند ...که به قول خودتان « اگر نخواند ظلم کرده واگر بخواند وبه عمق احساساتتان پی نبرد ، این وبلاگ قبرستان احساسات شما خواهد بود...» خیلی زیباست... من واقعا لذت میبرم از این همه علاقه که چانه ی مردی را تا ابد مدیون رعشه میکند سرفراز باشین وپاینده راستی قبلا گاهی به ما سر میزدین ولی تازگیا..... حق نگهدارتون
بابای یسری جان
پاسخ
و علیکم سلام؛ زمانیکه نظرات نغز و بی عیب و نقصتان را می خوانم بر خود می بالم که چنین افرادی مخاطبان وبلاگ دخترم هستند و بهتر بگویم سرمایه های وبلاگ یسری جان هستند و دقیقا شما مصداق یک نویسنده و نقاد خوب هستید که علاوه بر دلگرمیهای بجا و امیدوارکننده ، انرژی مفیدی را به رگهای این وبلاگ تزریق می کنید . برای اینهمه لطف و مرحمت ، خدا را شاکر و از شما سپاسگذارم مرور وبلاگهای دوستان و بخصوص وبلاگ سرکارعالی را متوجه کم توجهی اینجانب ننمایید و علت آن را مشغلات زندگی تصور کنید ، همانطور که شما از این دغدغه ها مستثنا نبوده و نیستید . علی ایحال به پاس تمام محبتهایی که نثار اینجانب و دخترم می فرمایید ، در اسرع وقت خدمت خواهم رسید ، باشد که گوشه ای از الطافتان جبران شود
***
2 دی 93 22:53
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
4 دی 93 12:36
سلام ممنون ک ب ما سر زدید وب خیلی قشنگی دارید واقعا خوشم اومد... یسری جون خیلی نازی ماشالله....خدا واسه بابا و مامان نگهت داره بابای یسری بازم بیایین ب ما سر بزنین خوشحال میشیم منتظریم
بابای یسری جان
پاسخ
باسلام ضمن تشکر ، امیدوارم بازهم بتوانم خدمت برسم
NEMO
4 دی 93 14:34
این مهم انجام شد و خیلی خوشحالم از اینکه وبتون رو دیدم به امید موفقیتت نی نی تون و امید که خوش قدم باشه برای شما و زندگیتون به امید اینکه به زیر سایه بابا و مامان مهربونش زندگی سرشار از مهر و محبت رو تجربه کنه به امید موفقیت یسری جان در این مسابقه و سایر مسابقات مهم زندگی شاد باشید و پایدار
بابای یسری جان
پاسخ
ممنونم خیلی لطف کردید امیدوارم بازهم شاهد حضور شما در این وبلاگ باشم
NEMO
4 دی 93 16:08
سلام و عرض و ادب و احترام خدمت بابای نی نی ناز و دوست داشتنی یسری جان خواهش میکنم و این رو هم بگم که من خیلی خوشحال شدم از اینکه در این مهم شرکت کردم به امید موفقیت یسری جان در این مسابقه و سایر مسابقات مهم زندگی از لطفی که به من داشتید بی نهایت سپاسگزارم شما نیز با افتخار لینک شدید
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام و سپاس فراوان که ما را نیز لایق لینک شدن دانستید بسیار مسرورم که شما را در جرگه بهترین همراهان یسری جان خواهم دید و امیدوارم محبتتان مستدام بماند و بتوانیم الطاف شما را پاسخگو باشیم
NEMO
4 دی 93 16:10
الهی یسری جان دوست داشتنی الهی که همیشه شاد و سلامت باشی من این عکس دختر نازتون رو ذخیره میکنم البته با اجازه از شما بابای مهربون نی نی عزیزمون
بابای یسری جان
پاسخ
ضمن تشکر از دعای قشنگتان ، بسیار خوشحالم که عکس فرزندم مورد محبت شما واقع شده و بازهم ممنونم
عمه فروغ
8 دی 93 0:13
سلام خوب هستيد؟ چند روزه که براي جشنواره که راي ميدم ثبت نميشه مگر نه بايد کد رو به صورت انگليسي به شماره 1000891010 اس ام اس کرد؟ ممنون ميشم اگه راهنماييم کنيد
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام در وبلاگ خودتان توضیح خواهم داد
کوثر
10 دی 93 17:41
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام و تشکر ویژه با افتخار شما را لینک کردم
ساسان اس ام اس
15 دی 93 18:33
سلام معلومه نی نی باحالی داری. امیدوارم همیشه سالم باشه. تو انجمن سایتمون مطالب زیادی درباره کودکان و همسرداری داریم. من بهت سر زدم اگه شما هم دوست داشتی به سایت ما سر بزن. ممنون www.SasanSMS.ir کامل ترین آرشیو اس ام اس www.SasanSMS.ir/Forum متفاوت‌ترین انجمن سرگرمی و تفریحی فارسی‌زبانان
بابای یسری جان
پاسخ
با سلام ممنون از تبلیغ چشم بسته تان ، در حالیکه مطمئنم وبلاگ را نخوانده اید ، به رسم ادب و امانت داری نظرتان را منتشر می کنم
مامان سوده
16 دی 93 2:30
سلام و خسته نباشید...اطاعت امر شد به تمامی دوستان سپردم و با گوشی همسرم هم به گل دختر رای دادم چون قبلا خودم به دختر گلم رای داده بودم.انشاالله دوستان کم لطفی ننمایند و من را شرمنده نکنند.به امید موفقیت دختر گلم..
بابای یسری جان
پاسخ
مثل هممیشه شرمنده فرمودید،امیدوارم برای پسران گلتون جبران کنم
مامان محمدحسین
16 دی 93 8:41
بابای یسری جان
پاسخ
ممنونم
افسانه مامان فاطمه
16 دی 93 17:33
سلااااااااام خیلی وقت بود این ورا نیومده بودم نمیدونم چرا ولی وقتی داشتم این پست رو میخوندم گریه ام گرفت سخنی که از دل برآمده بود و بر دل نشست دلمو یه غمی گرفت که نمیدونم سرچشمش دلنوشته های شما بود یا غم بی پدری خودم امیدوارم دخترتون زیر سایه پدر و مادرش همیشه شاد و سلامت باشه و هیچ وقته هیچ وقت تلخی نداشتن این دو رو تجربه نکنه
بابای یسری جان
پاسخ
خیلی خوش آمدید هر زمان که تشریف بیاورید در این وبلاگ بر روی شما باز است! و مطمئنا بخش مهمی از ادامه فعالیت این وبلاگ ( مجزا از آن بخشی که فقط برای دخترم می نویسم ) منوط به حمایت شما عزیزان است که به هر حال بطور ویژه ممنون و سپاسگذارم
مریم یه دوست
30 بهمن 93 0:18
مثل همیشه عالی ببخشید ای دفعه خیللی تاخیر داشتم
بابای یسری جان
پاسخ
خواهش می کنم ، همینکه به یادمان هستید امید بخش است