تولد یسری
سال به انتها رسیده و بهار دل انگیز در راه است . کسی به من گفت تو در راس شقایق ها و از شمالی ترین نقطه سال طلوع می کنی و می دانم که بیست و چهارم اسفند ماه هزار و سیصید و نود روزی است که شاپرکها نوید آمدنت را می دهند و چکاوک ها آواز مستی می خوانند . منتظرت هستم تا در وجودم تو را تقسیم کنم و جایگاهی ابدی در نهان خانه ی دلم برایت بیافرینم و کاش بدانی رویای آمدنت چقدر مرا دیوانه کرده است و دلم می خواهد وجودم را وقف قدمهایت کنم تا از محبتم سیراب شوی . حالا دیگر صدای قلبت را احساس می کنم ، صدای قلبت بلند ترین صدای قلب دنیاست که هیجان را در کالبد خسته ام می دمد . یسری گلم بیا که سخت محتاج حُرم نفسها...
نویسنده :
بابای یسری جان
14:13