یسری جانیسری جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره
امیر یاسین جانامیر یاسین جان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

یسری ، دختر خوش قدم

مشق های بی غلط پدرانه

1391/6/3 0:03
875 بازدید
اشتراک گذاری

 

 یسری عزیزم ؛

دیر زمانی نیست برایت می نویسم ، شاید به تعداد روزهایی که در کنارم بودی و هر لحظه تصورت کرده ام . با تو بودن با من عجین شده است و گویی فکر و ذهن مرا در غل و زنجیر کرده ای که جایی نرود و فقط در خیال تو پرواز کند .

اما دخترم ؛ خیالت جمع آنقدر دنیا کوچک است که هیچگاه نمی توان پرواز کرد و از آن کوچکتر بعضی آدمها هستند که نه تنها نمی خواهند به اوج برسند بلکه زندانی ساخته اند و دیوارهای آن را رنگ اسمان پاشیده اند تا بگویند آسمان هم در تسخیر ماست .

نفس بابا ؛

نمی خواهم فکرت را مشوش کنم ، اما باید بدانی در اطرافت چه می گذرد و بدانی که گاهی نمی شود غم را در صندوقچه ای گذاشت تا هیچ کس متوجه صدای آن نشود و یا نمی شود با مداد بی خیالی آن را خط خطی کرد .

گاهی نمی شود شاهد غریبانه پرپر شدن احساست باشی که به حق هر لحظه اش قابی ماندگار در گوش زمان است .

گاهی نمی شود نور را زندانی کرد و یا نمی شود صداقت را در گلدان تزویر پرورش داد .

گاهی نمی توان حلقه خیس چشمانت را در پشت دستهایت مخفی کنی ، و هر بار که سئوال میشود چرا چشمانت قرمز است ، حساسیت را بهانه کنی . واقعا نمی شود .

ولی گاهی می توان در برابر ناملایمات ایستاد و آنچه استحقاق توست را باز پس گیری و نگذاری واژه هایت نشکفته بپوسند .

حرفهای رسیده ای که امروز در دستان توست ، محصول کال دیروز و امروز نیست ، اینها تمام احساس من هستند در باغچه تنهایی ام .

دختر گلم ؛

امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد، و اینک باران برلبه پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش میدهد تا شاید ازلحظه های دلتنگی گذر کنم و شاید بکاهم از هجمه کسانی که بی رحمانه بر نوشته هایی که برای توست می تازند .

نمی دانم آن کسی که برای دلنوشتهای تو رو ترش می کند ، اهل کدامین دیار است که ابلیس بدرستی توانسته است است محصول کینه و عداوت و حسادت را از دل او برداشت کند ، ولی این را می دانم که ( عشق پدر به فرزند ) گناهی نابخشودنی نیست و خدا کسی را به خاطر این بازخواست نمی کند .

کمی درنگ کنید اینجا کودکی خفته است و پدر و مادری که نیاز و احساسشان را اینگونه می سرایند .

یادم رفته بود اینجا کسی پرواز نمی کند و نمی تواند از بالا و از زاویه ای دیگر نگاه کند و این انسان خاکی فقط می تواند جلوی پای خویش را ببیند و بس .

دختر شیرینم ؛

یک نفر در همین نزدیکی ها ، چیزی به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است . خیالت راحت باشد ، آرام چشمهایت را ببند ، یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است ، یک نفر که از همه زیبایی های دنیا تنها تو را باور دارد .

و اما خدایا من ؛

تمام تلاشم این بوده که مشقهای پدرانه ام را بی غلط بنویسم ، آنها را خط بزن و مهر قبولیت را بر دفتر زندگیم بکوب . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان امیرحسین
3 شهریور 91 9:46
خداانشا... حفظش کنه


ممنون
لیدا مامانی
3 شهریور 91 15:45
خیلی زیبا مینویسید واسه دخترتون خدا نگهش داره واستون خیلی ماهه


محبت شماست - ممنون
مامان مهسا.
4 شهریور 91 19:31
خیلی زیبا هست نوشته هاتون.یسری به داشتن پدری مثل شما افتخار خواهد کرد.به وبلاگ تبسم منم سر بزنید.


متشکرم- حتما سر خواهم زد
مامان سارا
5 شهریور 91 12:05
همشون و خوندم با اینکه الان مادرم ولی فراموش نمیکنم قبل از همه دختر یه پدرم ،پدری که از همه دنیا برام عزیزتره .این و گفتم که مطمئن باشی تا آخرین لحظه یه دختر عاشق باباشه .
نوشته هات زیباست اینقدر زیبا که با بعضی جمله هات بغض گلوم و گرفت به آنیتای منم سر بزن کوچیک و ریزه مثه یسری.
خدا حفظش کنه

درسته که برای دلم می نویسم ، ولی خوشحالم که اونهایی که منت بر سر من میگذارند و این مطالب رو می خونند راضی میشوند و به اینجانب انرژی مثبت می دهند . باز هم از شما متشکرم
آرزوی من
6 شهریور 91 18:22
بابا مرسی .. دست به قلمت حرف نداره


ممنونم - در مورد بنده اغراق فرمودید ، علی ایحال سپاسگذارم
آرزوی من
6 شهریور 91 18:22
آپم
مامان مهرزاد جان
7 شهریور 91 11:37
سلام
خیلی زیبا نوشتید


متشکرم
خاله جونی
7 شهریور 91 11:44
سلام خیلی زیبا بود انشاالله خدا گل دخترتون رو واستون نگه داره زیر سایه بابا و مامان مهربونش


محبت فرمودید - متشکرم
mamane arshin)farnaz)
7 شهریور 91 18:52
salam. ba ejaze linketoon kardam.


merci
زینب( عمه آرتمیس)
8 شهریور 91 0:28
سلام,زیبا می نویسید.اگه اجازه بدید یسری جون رو به دوستای آرتمیس اضافه کنم.


استدعا دارم ، منم آرتمیس عسل را لینک کردم
زهرا
8 شهریور 91 21:38
سلام دوست عزیز این ادرس وبمه در صورت تمایل بانام (من وخواهرجونم)مارولینک کنید ودر وب من لینک شوید باتشکر http://http://zahragoogi.niniweblog.com/

حتما و با کمال میل
ندا
9 شهریور 91 2:58
سلام .چه بابای با احساسی . خیلی با حال بود لینکتون کردمبرای این نی نی ناز
مامان شیدا
9 شهریور 91 15:48
سلام . شیدا جون یکساله شد . شما هم به جشن تولد دخترمون دعوتید . خوشحال میشیم تشریف بیارید .