یسری جانیسری جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره
امیر یاسین جانامیر یاسین جان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

یسری ، دختر خوش قدم

دندان (2) - لقمه ای برای تو

1391/10/25 15:56
775 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام یسری جان

ده ماه از حضور زیبایت در باغچه زندگی ام می گذرد و هنوز از صبح تا نیمه های شب منتظرم و همه جا را می نگرم ، گاه با ماه سخن می گویم گاه با خورشید ، گاه با شمع حرف می زنم گاه با پروانه ، گاه شادی را در پی تو می فرستم و گاه غم را در سینه پنهان می کنم و از همه چیز و همه کس ، سراغ از تو می گیرم و اگر اعتراف کنم که دلم دنبال بهانه ایست تا تو را ببیند و تو را نوازش کند اغراق نکرده ام . حتی شب های زمستان را واسطه می کنم تا دستانت را بر گردنم حلقه کنی تا دوست داشتنی ترین شال گردن دنیا پیکر یخ زده ام را به تکاپو وادارد و کمکم کند در اين سفر محتوم زندگی همچنان با تو سخن بگويم آخر دخترکم حالم با تو خوب می شود ، خیلی هم خوب می شود .

عزیز بابا ؛

دو هفته ای می شود که دندانهای کوچکت در آمده است ، هنوز با دیدن آنها به وجد می آیم و لبخندی از سر رضایت بر لبانم می نشیند ، می دانم برای بدست آوردنشان چقدر درد تحمل کردی و چه شبهایی از خواب نازت پریدی ، می دانم بی اشتهایی و ضعف جسمیت برای همین دندانهایی بوده که اکنون چهره ات را از قبل شیرین تر کرده است . همه اینها را می دانم ، اما  نگرانم .

نگران تو و فرداهای تو ، نگران همان فرداهایی که مردمش قاصدک ها را لال می دانند و قیل و قال کلاغها را به فال نیک می گیرند ، همان فرداهایی که گاهی وسط یک فکر بلندت می کنند و بر زمینت می زنند ، همان فرداهایی که آدمها آنقدر زود عوض می شوندکه تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است و همان فرداهایی که مردمانش نمی دانند به بهای بدست اوردن لقمه ای نان چه چیزی را از دست داده اند .

دختر گلم ؛

برای از بین بردن نگرانی ام ، مراقب لقمه هایت باش ، لقمه هایی که گوشت و پوست و خون تو می شوند ، لقمه هایی که مهم نیستند چه طعم و مزه ای دارند ، بلکه طریقه کسب آنها اهمیت دارد .

مراقب لقمه هایت باش ، شاید آن مال کسانی باشد که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافته اند ، شاید حق کودکانی است که منتظر مادرشان هستند تا از کار در خانه های مردم برگردد و یا شاید اموال رفتگانی باشد که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ ، ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بسته اند . شاید هم سهم دستهای پینه بسته کارگرانی بوده که حتی عصرهای جمعه بر سرقرارشان حاضر شده اند . حرف من در یک جمله اینست مراقب باش لقمه ای را نخوری که بخاطرش اشکی به ناحق ریخته شده و یا آه یتیمی پشت آن قرار گرفته است .

دختر نازم ؛

در جایی خواندم « حق کسی را از درآمدت بخوری حساب آسمانیت مسدود میشود »

آدم های بزرگ مدیون احدناسی نمی شوند و از حساب پشتیبان خدا حق همه را می پردازند و من این سطرها را به شهادت می گیرم که تو بزرگ خواهی شد و بزرگی خواهی کرد ، پس بگذار عالم بداند من ذره ذره ذرات جهان را وقف کسی کرده ام که هیچ چیز جایش را برایم نمی گیرد .

و کلام آخرم ؛

دوست داشتنی ترین صدای دنیا ، صدای چرخاندن کلید است در قفل خانه ای که تو در آن باشی و با شکوه ترین سفره دنیا ، سفره ایست که تو در کنارم نشسته ای ، کم و زیاد بودن رزق برایم چندان مهم نیست ، تنوعش به چشمم نمی آید ، آنچه که مرا مغرور می کند پاک بودن نانی است که در سفره دلم منتظر دستان کوچک توست .

 پس شروع کن ، بسم الله الرحمن الرحیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آوينا
25 دی 91 15:44
دختر زيبا مباركت باشد دندانهايي كه مطمئنا چهره و خنده هايت را شيرين تر و جذابتر كرده


من از طرف یسری جان از شما تشکر می کنم
نگار(مامان محمد امین)
27 دی 91 10:48
سلام
مبارکت باشه عزیزم.ان شاله به سلامتی گلم.اینقدر درخشش این درگرانبها در دهان جیگر گوشه ی آدم زیبا وشادی آفرینه !


سلام
ممنونم از لطف شما
مامان پارسا
2 بهمن 91 16:45
سلام یسری جان
تولد این مروارید کوچولوهاتو توی دهانت تبریک می گم


سلام
به نیابت از یسری جان تشکر می کنم از شما
موفق باشید