یسری جانیسری جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
امیر یاسین جانامیر یاسین جان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

یسری ، دختر خوش قدم

بهتر از من چه کسی می داند

1392/7/2 23:44
1,333 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام یسری جان ؛

دختر رویاهای من ، دیرگاهیست برایت مطلبی را ننوشته ام ، از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان ، در این روزها که برای همیشه کنارم هستی و دستان کوچکت نوازشگر صورت من است ، و خنده های بی غرورت را با احساس ناب کودکانه ات به من هدیه می دهی ، دلتنگی ام کمتر و کمتر شده است .

اگر احوالاتم را در آغازین روزهای خزان 92 بخواهی باید لمس کنی کلماتی را که برایت می نویسم و دست بکشی بر گونه های خیسم تا بفهمی این اوقات را چگونه با تو نفس می کشم . تا بدانی شبهایم را با تو چراغان می کنم و آخر خوشبختی را با حرف « ی» و به یاد « یسری » می نویسم.

عزیز دلم ؛

در این روزها که تنهاترین همبازیت شده ام ،  به دور از هر غرابتی به قرابتمان فکر می کنم ، از داشتن تو احساس شادی زائد الوصفی دارم ، حتی گاهی خدا را شکر می کنم که تو تمام وقتمان را پر می کنی ولو اینکه فرصت خواندن سطری از یک کتاب را هم از ما می گیری و من از این اتفاق خوشحالم .

با این حال گهگاهی به سراغت می آیم تا خلوتم را بهم بریزی ، تا بدانم تنها نیستم ، تا مطمئن شوم در وجودم خانه ای داری به وسعت دلم و من بنویسم از تمام دوست داشتنهای تو ، از ارادتی که به چشمان زیبایت دارم ، از پلی که از قلب من تا قلب تو و به مساحت دنیا کشیده شده است و از آرامشی که دستان تو به من هدیه می دهد .

اینها چیزهایی است که هیچکس نمی داند و رازیست میان من وتو ، تا ابد و برای همیشه .

سوگلی بابا ؛

بهتر از من چه کسی می داند که تو ، این روزها بیشتر از همیشه در آغوش من هستی و در بر من آرام می گیری .

بهتر از من چه کسی می داند بعد از ساعت اداره ام ، دخترک بازیگوش من تا انتهای شب با پدرش همبازی می شود و این خستگی را از تنم می راند .

بهتر از من چه کسی می داند دختر عزیزم در این روزها که هم سن و سالی ندارد با پدرش به نماز می ایستد ، با او به تماشای تلوزیون می نشیند ، با او غذا می خورد ، با او خرید می کند و در آخر شب در کنار او می خوابد .

هر چند گاهی خسته می شوم ، امانم بریده می شود ، اما دم نمی زنم ، مگر بهتر از من چه کسی می داند ، قبل از آنکه تو وابستگی پیدا کنی ، من عاشق تو شده ام و با تمام حرکات بچگانه ات بازهم بیشتر از قبل دوستت دارم .

بهتر از من چه کسی می داند ، هرآنچه را که در این دنیای وانفسا طلب کرده ام به برکت وجودی یسری عزیزم بدست آورده ام و اگر کفر نباشد و در میان جماعت مغرور شب پرست قرار نگیرم ، باید بگویم در خانه ام يک تکه از خورشید و ماه و ستاره ها که نه بلکه تکه ای از خدای خود را دارم که عاشقانه می پرستمش .

و آخرین کلامم ، طفل معصوم من ؛

با شروع درس و مدرسه یاد معلم ریاضیمان افتادم ، بخاطرم می آید در روزی که پای تخته سیاه درس پس می دادم او می گفت دو موازی هیچگاه بهم نمی رسند ، اما کاش او این را هم می گفت گاهی استثناء هم وجود دارد . روزی تو را موازی خود می دانستم و امروز و در اینجا ، من و تو  برای همیشه بهم رسیده ام .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مامان محمدحسین
2 مهر 92 20:08
با سلام. فرا رسیدن پاییز و آغاز سال تحصیلی جدید رو به شما قشر دلسوز و فداکار تبریک میگم...
امیدوارم یسری جان ، همیشه و همه جا مایه فخر و ابهت پدر و مادری چون شما و شیما سادات عزیز باشد.


با سلام
ضمن تشکر از لطف و توجه تان برایتان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم
مریم (یه دوست)
2 مهر 92 22:49
مثل همیشه بهترینه


متشکرم
مریم (یه دوست)
2 مهر 92 23:32
قربون تیپت خاله بره


مرسی خاله ، شما بزرگوارید
مریم (یه دوست)
2 مهر 92 23:50
خواهش میکنم


مریم (یه دوست)
2 مهر 92 23:53
راستی از طرف ما نایب الزیاره شدین؟


بله ، متاسفانه روز تولد بعلت ازدحام نتوانستم به زیارت بروم اما در روز جمعه سلامتان را به حضور امام هشتم رساندم
مریم (یه دوست)
3 مهر 92 0:12
باارزوی بهترینها برای شما و خانواده محترمتان


متقابلا برایتان ایامی شاد را آرزومندم
مریم مامان نیکان
3 مهر 92 7:14
با سلام فرا رسیدن ماه مهر را به بچه مدرسه ای قدیمی تبریک میگمانقدر که زیبا مینویسید از خواندن سطر سطرش لذت میبرم گاهی فکر میکنم اینجا وبلاگی برای ی کودک نیست سروده زیبایی است در هر صورت چقدر خوبه واقعا یسری جان لایق چنین پدر مادری هست سالیان سال در پناه خدا باشید


با سلام
از تبریکتان بسیار متشکرم و در برابر تعاریف و تمجیداتتان بایستی بگویم شاید آنقدر لایقش نباشم ، مع الوصف بابت همه آنها نیز ممنون و سپاسگذارم و برایتان آرزوی سلامتی دارم
***
3 مهر 92 18:13
عزیزم ناز که بودی نازتر شدی
جیگر طلا فرشته ی آسمونی دعا برا خاله یادت نره
ایشالا شاد و سلامت باشی در کنار مامان بابای خوب و مهربونت

متشکرم
مثل همیشه لطف دارید ، محتاج دعای خیرتان هستیم
نگاری
3 مهر 92 20:03
وای یسری جونم بزرگ شدی واسه خودت خانومی شدی خوشگلم
بابایی مثل همیشه زیبا نوشتین از خوندنش لذت بردم


با سلام
خوشحال شدم از حضورتان و بابت محبتتان ممنونم
مریم (یه دوست)
4 مهر 92 0:20
خاله تو چقدر نازی اخهههههههههه

متشکریم خاله


میم مثل معلم
4 مهر 92 17:02
با سلام
از اینکه به وب ما سر زدیدد بسیار ممنونم
دختر بسیار زیبایی دارید خدا حفظش کنه
شما هم بسیار زیبا مینویسید
منم یه پسر کوچولو دارم که یه وب داره با ارزوی سلامتی و موفقیت


با سلام برایتان آرزوی موفقیت دارم
اتنا
4 مهر 92 17:42
یسرای چش نخوری چه خوشگل شدی


مرسی از لطفتون
مهسا مامان نورا
4 مهر 92 22:38
مثل همیشه احساسات رو زیبا بیان کردید خوش به حال یسری جونم احسنت به شما پدر دلسوز و مهربان خدا واسه هم حفظتون کنه


از حضور شما نیز ممنونم و شما هم مانند همیشه نسبت به دخترم لطف داشته اید
معصومه
6 مهر 92 11:20
یسری عزیزم قدر پدر مهربانت رو بدون من هم تک دختر پدرم بودم و هستم و اندازه ستارگان آسمان و وسعت زمین دوستش دارم اما فعلا خودم در حسرت مادر شدن هستم
پدر بزرگوار امیدوارم عشقتان جاویدان و دخترتان مایه سربلندی تان باشد
در اسرع وقت لینک خواهید شد


باسلام
ضمن تشکر فراوان از باب نظر سراسر مهرتان ، با نام نی نی 92 و باافتخار لینک شدید
مامان امیر پسرسرما
6 مهر 92 17:16
سلام مهر شما مبارک...
مرسی ازهمراهی همیشگی شما با امیر حسین وممنون از تبریکاتتون



با سلام
متقابلا از شما ممنونم
مریم (یه دوست)
6 مهر 92 20:46



متشکرم
فائزه
8 مهر 92 22:39
ماه مهر است بیا برکت بارانم باش
همچنان ماه فروزنده فروزانم باش
(حسین علی دلجویی)

ایام بکامتان


زیبا بود - متشکرم
مامان امیر مهدی (سوده)
9 مهر 92 15:56
یک سلام و خسته نباشید خدمت با احساس ترین و مهربان ترین پدر دنیا.....با ارزوی بهترینها


یک سلام و تشکر بابت عنایت همیشگیتان
مامان فاطمه
11 مهر 92 10:31
سلام ماه مهر مبارک
ماه تحصیل ماه علم مبارک
احسنت به چنین پدری که مینویسد و زیبا مینویسد و ما ا خواندش انرژی میگیریم
واقعا شما با یسری جون میخورین و بازی میکنین و...
مادری هم حتما به کارهای خانه میپردازد؟؟؟؟
خداحفظتان کند


با سلام
بابت تبریکتان خیلی ممنونم
مطمئنااز روابط بسیار قوی دختر و پدر ها آگاهیدو من احساس می کنم این احساسات لطیف غیر قابل توصیف است و یک پدر برای دلخوشی دخترش حاضرش هر کاری را انجام دهد و من از این امر مستثنی نیستم .
البته ، ضمنا این موارد را که گفتم مربوط به اوقاتی است که بنده در منزل حضور دارم و بنا به شرایط همسرم مجبور است هم کار خانه را انجام دهد و هم به یسری جان برسد و این یعنی کاری بسیار مشکل .
شاید نظر شما فرصتی شد که از او هم تشکر مجدد کنم.
مامان امیر مهدی (سوده)
11 مهر 92 11:20
سلام پدر مهربان یسری گلم...من واقعا نمیدانستم شما ساکن شهر مشهد مقدس هستید...خوشا به سعادتتان!شهر مورد علاقه من مشهد است...خواهش میکنم در هر باری که به حرم مطهر تشریف میبرید من و پسر و خانواده ام را دعا کنید و از جانب ما نایب الزیاره باشید.انشاالله یسری عزیزم همواره در پناه اقا امام رضا باشد ...این از کم سعادتی ما بود که موفق به زیارت شما و خانواده گرامی تان نشدیم ...به هر حال شما همواره در نوشته هایتان دنیایی از زیباییی و محبت را برایمان به ارمغان می اورید و ما را از وجود پر مهرتان بهره مند میسازیدبی نهایت از محبتتان سپاسگذارم.


با سلام
خیلی متشکرم که همانند همیشه به ما لطف دارید.
نمی دانم چقدر سعادت نصیبم می شود که نایب الزیاره ای باشم از طرف شما برای رساندن حوائجتان. اما مطمئنم امیر مهدی گلم با آن اسم زیبایش و همچنین خانواده کوچک و صمیمیتان از عنایت این امام مهربان بی بهره نخواهد بود .
به امید گوشه چشمی که آقایمان به واسطه دعای زیبایتان به ما کند .
منتظر قدوم سبزتان می مانیم .
مامان حلما
11 مهر 92 17:51
سلام خدمت یسری جان و خانواده خوبش
امیدوارم به وضعیت جدید عادت کرده باشی و دلتنگی از هیچ بابت سراغت نیاد.خیلی متن زیبایی بود وقتی نوشته های پدرت رو درباره تو میخونم واقعا لذت میبرم .و شاید چندین و چندبار اونها رو بخونم از قدیم هم گفتن سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
راستی بابای یسری جان شما ادبیات خوندین .میشه راز زیبایی نوشته هاتون رو به ما هم بگید تا ما هم بتونیم یه کم حال نوشته هامون رو تغییر بدیم.


با سلام
کما بیش به شرایط جدیدمان عادت کرده ایم و آنقدر اطرافیانمان محبت دارند که نمی گذارند تنها باشیم و احساس دلتنگی کنیم.
با این جمله موافقم که "سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند" و فرمایش و نظر شما مهر تاییدی است که حرفهای دلم برای دخترم ، به جان مخاطبهایمان می نشیند و همین رمز موفقیت ( اگر اسمش را موفقیت بگذاریم ) در دلنوشته های من است .
علیرغم اینکه ادبیات نخوانده ام اما به آن علاقمند هستم
متشکرم از همراهیتان
غزل مامان امیر علی
12 مهر 92 12:43
واقعا دل نوشته های زیبایی دارین احسنت به این قلم و احسنت به این دل


با سلام
خواهش می کنم ، عنایت دارید و از لطفتان سپاسگذارم
مامان آیسلی
12 مهر 92 14:37
خسته نباشین خدمت معلمان دلسوز وزحمت کش


با سلام
تشکر میکنم از محبتتان
فاطمه
13 مهر 92 11:47
سلام مطالبتون حرف نداره یه چیزی بکم من یه توراهی دارم که ماه بعد میاد باباش تصمیم جدی داره که اسمش و یسری بذاره یسری جون و عوض ما بوس کنید و بهش بکین برامون دعاکنه خیلی به دعای یه معصوم احتیاج داریم


با سلام
شما لطف دارید
خوشحالم که اسم دخترم را پسندیده اید ، امیدوارم قدمش خیر باشد وضمن سلامتی برای پدر و مادرش برکت بیاورد . (انشاءالله )
مهسا مامان نورا
15 مهر 92 9:57
سلام
یسری نازم میبینم که مثل نورا بلایی و دست من و مامانت توی یه کاسه است از دست شما وروجکها
یه عالمه بوس به اندازه تمام قطرات آبهای دریای دنیا


با سلام
ممنونم بابت همدردیتان
برای نورای عزیزم
مهسا مامان نورا
15 مهر 92 16:31
با یه پست جدید در خدمتیم روز جانی کودک بر یسری جونم مبارک


با سلام
چشم - حتما خدمت خواهم رسید
مامان آیسلی
16 مهر 92 10:45
روزتون مبارک کودک جااااااااااااااااااان


ممنونم از تبریکتان
الهام مامان محیا
16 مهر 92 12:54
کاش میشد همیشه کودک بود
زندگی شادی و عروسک بود

* * * * *

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم

روزت مبارک فرشته ی کوچک

با سلام ممنونم از تبریکتان
باباي كيميا و محمدكيان
20 مهر 92 10:11
سلام همشهري عزيز
خوبي شما؟
دست نوشته هاي زيبايي داري.
موفق باشيد


با سلام
ممنونم از شما، مشهدی هستید ؟
خاله جون اوا 89
7 آذر 92 20:04
میان مکشغله هایم گم شده ام ..... اما دلم همیشه برای هوایت بیکار است.
بابای یسری جان
پاسخ
ممنونم از جمله قشنگتان
فریده
14 آذر 92 10:18
سر بزن