برای سیصدو سیزدهمین روز
سلام یسری عزیزم ؛ این روزها که به بهانه های مختلف به حیاط دل تو سرکی می کشم ، تنها امیدم این است که از باغچه دلتنگیم گلی به یادگار بچینم ، برای وقتی که تنها با یک نگاه ، با تو راز و نیاز می کنم و برای وقتی که زمین می خورم و تو دستانم را می گیری و برای همان وقتی که قربانی سکوت دل خسته ای می شوم که فریادم را به یغما می برد . دختر گلم ؛ امروز را که برای دیدن تو انتخاب کرده ام ، برایم مهم بود ، کما اینکه تمامی روزها مهمند ، اما امروز خاص تر ، گویا این روز خاص ، برای تو سروده شده است . کافیست شامّه ات تیز باشد تا طراوت بهار را حس کنی ، بهاری که از اعماق تاریخ تا اینک در قلب من و تو شکفته است و کافیست نگاهایی را دنبال ک...
نویسنده :
بابای یسری جان
19:24